سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


نابر گزارشی در ایالات متحده، تصویری که رسانه های این کشور از دختران جوان به عنوان وسیله ای برای شهوترانی ترسیم می کنند باعث آسیب روحی و جسمی آنها و حتی دختران خردسال شده است.

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از بی بی سی ، این گزارش که توسط “انجمن روانشناسی آمریکا”، American Psychological Association تهیه شده، هشدار داده که نگاه رسانه های سراسری این کشور به دختران جوان (نشان دادن آنها در حد یک وسیله شهوترانی) تاثیر منفی بر سلامت روانی آنها می گذارد و باعث بروز عارضه های روانی همچون اختلال در خوردن، کاهش عزت نفس و افسردگی می شود.

در همین حال، بنابر یک نظرسنجی که توسط بی بی سی انجام شده، بیش از نیمی از دختران و زنان جوان بریتانیا می گویند که به قدر کافی لاغر نیستند و برای بهتر شدن ظاهرشان حاضرند زیر تیغ جراحی پلاستیک بروند.

هشت درصد از ۲۵ هزار دختر و پسر ۱۷ تا ۳۴ ساله ای که مورد سوال بی بی سی قرار گرفتند نیز اذعان کردند که برای کم کردن وزن خود از روش برگرداندن غذا استفاده کرده اند.

نگرش جنسی در فرهنگ آمریکایی

روانشناسان آمریکایی در این گزارش آورده اند که مطالب نشریات، برنامه های تلویزیونی، بازی های ویدیویی، ترانه ها و تصاویر ویدیویی گروه های موسیقی مختلف که نگاهی جنسی به دختران و زنان دارند نه تنها ممکن است باعث خودکم بینی آنها نسبت به ظاهرشان شود بلکه همچنین تاثیری منفی بر سلامت رشد جنسی دختران و پسران می گذارد.

در این تحقیق همچنین از آگهی های تبلیغاتی که برای فروش کالاها از تصاویری با بار جنسی استفاده می شود، انتقاد شده است.

این گزارش، “نگرشی جنسی” را این گونه تعریف می کند: وقتی ارزش فرد فقط با جاذبه جنسی یا رفتار جنسی او و نه دیگر خصیصه هایش محک زده می شود و وقتی فرد فقط به عنوان وسیله ای برای ارضاء شهوت جنسی به تصویر کشیده شود.

انجمن روانشناسی آمریکا در گزارش خود آورده: “عروسکی که دامن کوتاه سیاه چرمی و چکمه های تنگ ساق بلند به تن دارد، لباس زیر دختر بچه های هفت ساله که با واژه های نامناسب تزئین شده، ترغیب دختران پنج - شش ساله به عشوه گری در مسابقات زیبایی کودکان، همه و همه بخشی از فرهنگ آمریکایی شده که به زن و دختر به عنوان یک وسیله شهوترانی و نه انسان نگاه می کند

دکتر آیلین زوربریگن، که هدایت تهیه این گزارش را برعهده داشته، می گوید: “نگرش جنسی به دختران در موفقیت تحصیلی آنها نیز تاثیر منفی گذاشته و آن دسته از آنها که خود را در حد یک شی تزئینی می بینند در برخی دروس مدرسه، از جمله ریاضیات و یا حل مسائل فکری موفقیت کمتری دارند.”

مخالفان این گزارش می گویند که رسانه ها و صنایع تبلیغاتی مسئول مشکلات روانی و جسمی کودکان و جوانان امروزی آمریکا نیستند.

اسحاق لاریان، رییس شرکت تولیدکننده محصولات تفریحی “ام جی ای” و همچنین سازنده عروسک های پرفروش “برتز”، می گوید: “برخی بزرگترها در همه چیز مسائل جنسی را می بینند. اما کودکان به عروسک های برتز نگاه می کنند و آنها را فقط زیبا توصیف می کنند. عروسک نمی تواند الگوی یک کودک باشد. این وظیفه والدین است که الگوی او باشند.”

انجمن روانشناسی آمریکا برای مقابله با نگرش جنسی به دختران توصیه کرده رسانه ها نگرشی مثبت تر در مورد زنان را اشاعه دهند و والدین، مدارس و کارشناسان بهداشتی در مورد تاثیر این گونه تصاویر بر دختران و پسران هشیار باشند.

دکتر زوربریگن گفت: “ما به عنوان یک جامعه باید تصاویر جنسی از دختران را با تصاویری مثبت تر، مثلا نشان دادن این که هر کدام منحصر به فرد هستند و همچنین نشان دادن توانایی های زنان و دختران، جایگزین کنیم. هدف ما باید دادن پیامی به دختران و پسران در سنین بلوغ باشد که منجر به سلامت رشد جنسی آنها شود.”

این گزارش همچنین آورده که دولت ها نیز مسئول هستند که برای کاهش این گونه تصاویر از زنان و دختران در رسانه ها اقدام کنند.


  

در فرهنگ لغت، یک فرد بالغ “کسی است که رشدش کامل شده باشد”. از این رو، شخص از بدو تولد تا هنگام رشد کامل، کودک خوانده می شود. و یک نوجوان؟ یعنی گرفتاری و دردسر.

نوجوانان در بسیاری موارد دمدمی، اهل جر و بحث و در برخی موارد پرخاشجو به نظر می آیند. برای چه نوجوانان تا این حد مشکل هستند؟ ولی شاید این خصایص صرفا محدود به نوجوانان در کشورهای ثروتمندتر صنعتی است.

اگر شما در فقر بزرگ شده اید و و هنگامی که تنها ۱۴ سال داشته اید از شما انتظار می رفته که نان آور خانواده باشید دیگر فرصتی برای جر و بحث درباره قد دامنتان یا رنگ مویتان باقی نمی ماند.

کشفی که من در حین تهیه برنامه های فصل” نسل فردا” در بی بی سی کرده ام این است که کودکی و نوجوانی صرفا به تغییرات فیزیکی محدود نمی شوند. بله، یک کودک ۱۴ یا ۱۵ ساله ممکن است در حین وارد شدن به مرحله بلوغ باشد، ممکن است سینه هایش رشد کنند و یا ریش درآورد ولی آیا می توان این شخص را بالغ دانست؟ من اینطور فکر نمی کنم.

رشد کردن

ما برای تهیه این برنامه ها با ده ها کودک، نوجوان و افراد بالغ در چندین قاره صحبت کرده ایم. سعی کرده ایم نسل فردا را که به مرحله بلوغ نزدیک می شوند بشناسیم. نسلی که در دهه های آینده جهان ما را اداره خواهد کرد. آنها درباره رشد کردن تا رسیدن به مرحله بلوغ به ما چنین گفتند:

۰ جان، ۱۴ ساله: ” من آن روزی یک شخص بالغ محسوب می شوم که بتوانم بدون اینکه پدر و مادرم یا کس دیگری مانع من شود هرکاری را که بخواهم انجام دهم.”

۰ شروتی، ۱۵ ساله: ” من بیشتر اوقات احساس می کنم که فرد بالغی هستم ولی برخی اوقات احساس می کنم که چندان مطمئن نیستم.”

سانتوش، ۱۱ ساله، در دهلی برای کودکان خیابانی خدمات بانکی راه انداخته است

۰ مونیکا، ۱۷ ساله: ” من از بعضی جهات احساس می کنم فرد بالغی هستم و از جهات دیگری چنین احساسی را ندارم. من قطعا بین کودکی و بلوغ قرار دارم.”

برداشت غرب از بلوغ، مسئولیت و استقلال است. اگر شما یک کودک باشید، دست کم در جهان غرب، شما نه مستقل هستید و نه از شما انتظار می رود مسئولیت دیگران را به عهده داشته باشید.

اگر یک فرد بالغ باشید انتظار این است که از نظر مالی خودکفا باشید و مسئولیت خودتان، خانواده تان و جامعه تان را بپذیرید.

ولی در کشورهای فقیرتر جهان در حال توسعه، وضع متفاوت است. در مناطق روستایی در کشور غنا درغرب آفریقا با پسر ۱۴ ساله ای برخورد کردم که در ماهیگیری به عمویش کمک می کرد. او می گفت به این دلیل به عمویش در ماهیگیری کمک می کند که به پول احتیاج دارد و از این پول برای خرید چیزهای مورد نیازش مانند کتاب یا کفش استفاده می کند. وی می گفت البته بخشی از این پول را هم به خانواده اش می دهد.

در دهلی پایتخت هند، با سانتوش، یک پسر ۱۱ ساله آشنا شدم که شاید جوانترین بانکدار جهان باشد. کار او این است که به اداره یک بانک مخصوص کودکان کمک می کند. او محل امنی را برای پس انداز در اختیار کودکانی قرار می دهد که از فروش های جزئی در خیابان های کثیف دهلی پول کمی یه دست می آورند. سانتوش یک فرد بالغ نیست ولی مسلما می تواند مسئولیت بزرگسالان را بپذیرد.

در مرحله بلوغ، در بدن ما تغییراتی حاصل می شود و از نظر جسمی و روحی بیشتر شبیه یک فرد بالغ می شویم. اما در بیشتر کشورها طبق قانون فرد تا هنگامی که به سن ۱۸ سالگی نرسیده یک فرد بالغ محسوب نمی شود. علاوه براین غالبا انتظار می رود که تا رسیدن به ۱۸ سالگی و حتی بیشتر، شخص به صورت تمام وقت تحصیل را دنبال کند. جای تعجب نیست که نوجوانان سردرگم می شوند.

در برخی فرهنگ ها برای کمک به تین ایجرها برای پرکردن فاصله بین کودکی و بلوغ مراسم و آیین هایی در نظر گرفته شده است. مردم قبیله کروبو، در غنا یک چنین مراسمی را برگزار می کنند. در مراسمی که ما ناظر آن بودیم ۶ دختر روستایی که سینه بعضی از آنان عریان بود در دوطرف رئیس قبیله با ناراحتی روی صندلی های پلاستیکی نشسته و منتظر مراسم مربوط به بلوغ بودند.

تطهیر

هیچ دختر متعلق به قبیله کروبو، اجازه ندارد قبل از انجام مراسم مورد بحث فعالیت جنسی داشته باشد.

همسر رئیس قبیله می گوید: “این مراسم برای آماده شدن جهت ازدواج است. ما جسم را برای ازدواج پاک می کنیم. ما دختران را ازدهکده بیرون برده و به آنها یاد می دهیم که چگونه به همسرانشان خدمت کنند.”

ولی روابط جنسی در غنا به همان اندازه لندن یا نیویورک مشکل بزرگی است. دختران قبیله کروبو، روابط جنسی را در حالی که سنشان کمتر است تجربه می کنند و در نتیجه اگر دوره مراسم ویژه را نگذرانده باشند داشتن اینگونه روابط موجب ننگ و بدنامی آنها می شود.

سوزان سباع، فعال در زمینه دفاع از حقوق کودکان در غنا، به ما گفت: ” در گذشته برگزاری این مراسم وسیله ای بود برای حمایت از دختران جوان، زیرا در صورتی که آنان قبل از انجام مراسم مورد بحث باردار می شدند تنبیه می شدند. ولی اکنون این موضوع تحریف شده است و دختران برای اینکه عملا جواز فعالیت جنسی را بدست آورند زودتر مراسم تطهیر را برگزار می کند. در نتیجه تمام مفهوم گذر از نوجوانی و رسیدن به مرحله بلوغ لوث شده است.”

بلوغ فیزیکی، اجتماعی و رسیدن شخص به مرحله بلوغ احساسی، همگام با یکدیگر اتفاق نمی افتد و مسلما اینطور نیست که درست موقعی که شخص ۱۸ ساله می شود این تحولات صورت گیرد.

ولی آنچه که ما دریافته ایم این است که جوانان غالبا دارای این توانایی فوق العاده اند که اعم از اینکه چند سال داشته باشند مانند افراد بالغ رفتار کنند و برخی مواقع حتی از خود بزرگسال ها نیزعاقل تر و بالغ تر به نظر می رسند.



  

واژه‎ی اعتیاد به سکس، برای نخستین بار در دهه‎ی 1980 میلادی مطرح شد. این واژه برای توصیف افرادی به کار گرفته می‎شد که به گونه‎ای وسواسی در پی تجارب جنسی بوده و چنان‎چه نمی‎توانستند نیازهای جنسی‎شان را ارضا کنند، رفتارشان مختل می‎گشت. در واقع، این مفهوم از الگوی وابستگی (اعتیاد) به داروها (مواد) یا رفتارهایی چون قمار برگرفته شده است. وابستگی (اعتیاد) به سکس در این جا به معنی وابستگی روان شناختی، وابستگی جسمی و وجود نشانه‎ها و علایم سندرم ترک (محرومیت) در صورت عدم دست‎رسی به دارو (ماده) یا ناکامی رفتار (مانند قمار) است. Click Here...

افراد بسیاری دیده می‎شوند که همه‎ی کوشش‎ها و رفتارهایشان در زندگی معطوف به جست‎وجوی رابطه‎ی جنسی است؛ زمان زیادی را صرف چنین رفتاری می‎نمایند و اغلب تلاش می‎کنند که این رفتار را متوقف کنند ولی در عمل، توانایی این کار را ندارند. شاید بسیاری برای نخستین بار با چنین واژه‎ای رو به رو شده باشند اما این پدیده، برای شمار فراوانی از درمان‎گران کاملاً شناخته شده است. این افراد، کوشش فزاینده و مکرری انجام می‎دهند که رابطه‎ی جنسی داشته باشند و چنان‎چه در این تلاش‎ها پیروز و کامیاب نشوند، دچار ناراحتی و رنج و عذاب می‎شوند. می‎توان گفت که وابستگی (اعتیاد) به سکس، یک مفهوم اکتشافی مفیدی است که درمان‎گر را برای علت زمینه‎ای این رفتار، هشیار می‎سازد. معتادین جنسی نمی‎توانند تکانه‎های جنسی خود را کنترل کنند. این تکانه‎ها طیف کاملی از رفتار یا تخیلات جنسی را در بر می‎گیرد. سرانجام، نیاز به آمیزش و به طور کلی هر گونه فعالیت جنسی، افزایش می‎یابد و میل مداوم به رابطه‎ی جنسی، تنها انگیزه‎ی رفتار فرد می‎شود.
در سابقه‎ی شخص، معمولاً الگوی درازمدتی از این رفتار وجود دارد که شخص بارها تلاش داشته تا آن را متوقف کند، ولی موفق نشده است. هر چند ممکن است پس از چنین اعمالی، فرد دچار پشیمانی و احساس گناه و عذاب وجدان شود، ولی چنین احساساتی برای پیش‎گیری از بروز دوباره‎ی این رفتار، کافی نیستند. ممکن است بیمار بیان نماید که در دوره‎های پر استرس یا هنگام تنش، اضطراب و خشم، نیاز بیشتر و شدیدتری در خود برای برون ریزی احساس می‎نماید.
به طور کلی، بیشتر اعمال شخص در این زمینه، با ارگاسم پایان می‎یابد؛ هر چند این یک قانون و اصل کلی نیست و رفتار جست‎وجوی رابطه‎ی جنسی به میزان زیادی با تهییج و تحریک همراه است که نیاز و الزامی به رسیدن به ارگاسم ندارد.
در نهایت، فعالیت جنسی با زندگی زناشویی، اجتماعی یا حرفه‎ای شخص تداخل می‎کند و سبب از دست رفتن کارکرد شخص در این زمینه‎ها می‎شود.
علایم و نشانه‎های وابستگی (اعتیاد) به سکس را می‎توان این چنین فهرست نمود:
1) رفتار خارج از کنترل
2) پیامدهای قانونی، پزشکی و بین فردی نامطلوب و زیان آور
3) پی‎گیری همیشگی رفتار جنسی پر خطر یا رفتارهای خود تخریبی
4) کوشش‎های مکرر برای متوقف نمودن رفتارهای جنسی
5) وسواس فکری و تخیلات جنسی – آمیزشی
6) نیاز برای حجم فزاینده‎ای از فعالیت‎های جنسی
7) تغییرات خلقی شدید در ارتباط با فعالیت جنسی (افسردگی، خوشی، …)
8) صرف زمانی غیر عادی برای دست‎یابی به رابطه‎ی جنسی، شهوت انگیز بودن یا رهایی از تجربه‎ی جنسی
9) تداخل رفتار جنسی با فعالیت اجتماعی، شغلی یا تفریحی
به طور کلی، انحرافات و هنجار گسیختگی‎های جنسی، در افراد دچار وابستگی (اعتیاد) به سکس بیشتر دیده می‎شود. ویژگی‎های اصلی این انحرافات عبارتند از: رفتار یا میل شدید و عود کننده‎ی جنسی مانند نمایش‎گری، یادگار خواهی، مالش، آزارگری، آزارخواهی، مبدل پوشی، تماشاگری جنسی، بچه‎‎خواهی. این انحرافات، همراه با ناراحتی قابل ملاحظه‎ی بالینی هستند و تقریباً همیشه در روابط بین فردی اختلال ایجاد می‎کنند و اغلب به مشکلات قانونی منجر می‎شوند. ولی اعتیاد به سکس ممکن است افزون بر انحرافات جنسی، شامل رفتارهایی نظیر آمیزش جنسی و خودارضایی باشد که البته طبیعی و بهنجار تلقی می‎شوند، به جز مواردی که کنترل نشده یا بی‎بندوبار باشد.
در بسیاری از موارد، اعتیاد به سکس، مسیر نهایی و مشترک انواعی از اختلالات دیگر است. افزون بر انحرافات جنسی که اغلب وجود دارند، ممکن است اختلال روانی عمده‎ای چون اسکیزوفرنی نیز وجود داشته باشد. اختلال شخصیت جامعه ستیز
و اختلال شخصیت مرزی نیز شایع هستند.
گه‎گاه، اعتیاد به سکس با اختلال روانی دیگری همراه می‎شود. برای نمونه، وابستگی (اعتیاد) به سکس می‎تواند با وابستگی (اعتیاد) و سوء مصرف مواد مخدر و محرک، اختلالات خلقی (چون افسردگی، سرخوشی و …) و اختلالات اضطرابی (چون هراس‎ها، وسواس‎ها و …) توأم گردد.
«دون ژوآنیسم» و «نیمفومانیا» دو واژه‎ای هستند که پیرامون وابستگی (اعتیاد) به سکس باید مورد اشاره قرار گیرند. دون ژوآنیسم را گاه برابر اعتیاد به سکس مردان قرار داده‎اند. گفته می‎شود دون ژوآن‎ها از فعالیت‎های جنسی خود برای پوشاندن احساسات عمیق حقارت استفاده می‎کنند. برخی از آن‎ها، تکانه‎های ناخودآگاه همجنس گرایی داشته و با روابط جنسی وسواسی با زنان، این تکانه‎ها را انکار می‎کنند. این مردان، می‎خواهند خود را از لحاظ جنسی، پر کار نشان دهند و اغلب پس از رابطه‎ی جنسی، دیگر تمایل و علاقه‎ای به آن زن ندارند.
نیمفومانیا، معادل اعتیاد به سکس زنان و به مفهوم میل مفرط یا بیمارگونه زن برای آمیزش جنسی است. به طور معمول، زنان دچار این حالت، یک یا چند اختلال کارکرد جنسی (اغلب شامل اختلال ارگاسمی زنانه) داشته‎اند. زن مبتلا، اغلب ترس شدیدی در مورد از دست دادن عشق داشته و می‎کوشد با انجام این اعمال، نیازهای وابستگی (و نه تکانه‎های جنسی) خود را ارضا کند.
همه‎گیر شدن بیماری وابستگی (اعتیاد) به سکس در یک جامعه، شرم و آزرم اجتماعی را خدشه‎دار نمود، و به از دست رفتن چارچوب‎های اخلاقی – معنوی، رشد انحرافات و آسیب‎های اجتماعی و ویران گشتن جایگاه الهی – انسانی سکس می‎انجامد. اپیدمی وابستگی (اعتیاد) به سکس، نه تنها بحران‎های فرهنگی – روانی – اجتماعی، بلکه بحران‎های اقتصادی را نیز پدید آورده و ساعات و دقایق فراوانی از «زمان کار و انرژی ملی» را هدر می‎دهد.
درمان وابستگی (اعتیاد) به سکس، مانند الگوی درمان وابستگی (اعتیاد) به مواد مخدر بر پایه‎ی درمان‎های روان شناختی و روان پزشکی چون روان درمانی‎های متنوع و دارو درمانی‎های مختلف انجام می‎شود.


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :8
کل بازدید : 800930
کل یاداشته ها : 105


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ