واژهی اعتیاد به سکس، برای نخستین بار در دههی 1980 میلادی مطرح شد. این واژه برای توصیف افرادی به کار گرفته میشد که به گونهای وسواسی در پی تجارب جنسی بوده و چنانچه نمیتوانستند نیازهای جنسیشان را ارضا کنند، رفتارشان مختل میگشت. در واقع، این مفهوم از الگوی وابستگی (اعتیاد) به داروها (مواد) یا رفتارهایی چون قمار برگرفته شده است. وابستگی (اعتیاد) به سکس در این جا به معنی وابستگی روان شناختی، وابستگی جسمی و وجود نشانهها و علایم سندرم ترک (محرومیت) در صورت عدم دسترسی به دارو (ماده) یا ناکامی رفتار (مانند قمار) است.
افراد بسیاری دیده میشوند که همهی کوششها و رفتارهایشان در زندگی معطوف به جستوجوی رابطهی جنسی است؛ زمان زیادی را صرف چنین رفتاری مینمایند و اغلب تلاش میکنند که این رفتار را متوقف کنند ولی در عمل، توانایی این کار را ندارند. شاید بسیاری برای نخستین بار با چنین واژهای رو به رو شده باشند اما این پدیده، برای شمار فراوانی از درمانگران کاملاً شناخته شده است. این افراد، کوشش فزاینده و مکرری انجام میدهند که رابطهی جنسی داشته باشند و چنانچه در این تلاشها پیروز و کامیاب نشوند، دچار ناراحتی و رنج و عذاب میشوند. میتوان گفت که وابستگی (اعتیاد) به سکس، یک مفهوم اکتشافی مفیدی است که درمانگر را برای علت زمینهای این رفتار، هشیار میسازد. معتادین جنسی نمیتوانند تکانههای جنسی خود را کنترل کنند. این تکانهها طیف کاملی از رفتار یا تخیلات جنسی را در بر میگیرد. سرانجام، نیاز به آمیزش و به طور کلی هر گونه فعالیت جنسی، افزایش مییابد و میل مداوم به رابطهی جنسی، تنها انگیزهی رفتار فرد میشود.
در سابقهی شخص، معمولاً الگوی درازمدتی از این رفتار وجود دارد که شخص بارها تلاش داشته تا آن را متوقف کند، ولی موفق نشده است. هر چند ممکن است پس از چنین اعمالی، فرد دچار پشیمانی و احساس گناه و عذاب وجدان شود، ولی چنین احساساتی برای پیشگیری از بروز دوبارهی این رفتار، کافی نیستند. ممکن است بیمار بیان نماید که در دورههای پر استرس یا هنگام تنش، اضطراب و خشم، نیاز بیشتر و شدیدتری در خود برای برون ریزی احساس مینماید.
به طور کلی، بیشتر اعمال شخص در این زمینه، با ارگاسم پایان مییابد؛ هر چند این یک قانون و اصل کلی نیست و رفتار جستوجوی رابطهی جنسی به میزان زیادی با تهییج و تحریک همراه است که نیاز و الزامی به رسیدن به ارگاسم ندارد.
در نهایت، فعالیت جنسی با زندگی زناشویی، اجتماعی یا حرفهای شخص تداخل میکند و سبب از دست رفتن کارکرد شخص در این زمینهها میشود.
علایم و نشانههای وابستگی (اعتیاد) به سکس را میتوان این چنین فهرست نمود:
1) رفتار خارج از کنترل
2) پیامدهای قانونی، پزشکی و بین فردی نامطلوب و زیان آور
3) پیگیری همیشگی رفتار جنسی پر خطر یا رفتارهای خود تخریبی
4) کوششهای مکرر برای متوقف نمودن رفتارهای جنسی
5) وسواس فکری و تخیلات جنسی – آمیزشی
6) نیاز برای حجم فزایندهای از فعالیتهای جنسی
7) تغییرات خلقی شدید در ارتباط با فعالیت جنسی (افسردگی، خوشی، …)
8) صرف زمانی غیر عادی برای دستیابی به رابطهی جنسی، شهوت انگیز بودن یا رهایی از تجربهی جنسی
9) تداخل رفتار جنسی با فعالیت اجتماعی، شغلی یا تفریحی
به طور کلی، انحرافات و هنجار گسیختگیهای جنسی، در افراد دچار وابستگی (اعتیاد) به سکس بیشتر دیده میشود. ویژگیهای اصلی این انحرافات عبارتند از: رفتار یا میل شدید و عود کنندهی جنسی مانند نمایشگری، یادگار خواهی، مالش، آزارگری، آزارخواهی، مبدل پوشی، تماشاگری جنسی، بچهخواهی. این انحرافات، همراه با ناراحتی قابل ملاحظهی بالینی هستند و تقریباً همیشه در روابط بین فردی اختلال ایجاد میکنند و اغلب به مشکلات قانونی منجر میشوند. ولی اعتیاد به سکس ممکن است افزون بر انحرافات جنسی، شامل رفتارهایی نظیر آمیزش جنسی و خودارضایی باشد که البته طبیعی و بهنجار تلقی میشوند، به جز مواردی که کنترل نشده یا بیبندوبار باشد.
در بسیاری از موارد، اعتیاد به سکس، مسیر نهایی و مشترک انواعی از اختلالات دیگر است. افزون بر انحرافات جنسی که اغلب وجود دارند، ممکن است اختلال روانی عمدهای چون اسکیزوفرنی نیز وجود داشته باشد. اختلال شخصیت جامعه ستیز
و اختلال شخصیت مرزی نیز شایع هستند.
گهگاه، اعتیاد به سکس با اختلال روانی دیگری همراه میشود. برای نمونه، وابستگی (اعتیاد) به سکس میتواند با وابستگی (اعتیاد) و سوء مصرف مواد مخدر و محرک، اختلالات خلقی (چون افسردگی، سرخوشی و …) و اختلالات اضطرابی (چون هراسها، وسواسها و …) توأم گردد.
«دون ژوآنیسم» و «نیمفومانیا» دو واژهای هستند که پیرامون وابستگی (اعتیاد) به سکس باید مورد اشاره قرار گیرند. دون ژوآنیسم را گاه برابر اعتیاد به سکس مردان قرار دادهاند. گفته میشود دون ژوآنها از فعالیتهای جنسی خود برای پوشاندن احساسات عمیق حقارت استفاده میکنند. برخی از آنها، تکانههای ناخودآگاه همجنس گرایی داشته و با روابط جنسی وسواسی با زنان، این تکانهها را انکار میکنند. این مردان، میخواهند خود را از لحاظ جنسی، پر کار نشان دهند و اغلب پس از رابطهی جنسی، دیگر تمایل و علاقهای به آن زن ندارند.
نیمفومانیا، معادل اعتیاد به سکس زنان و به مفهوم میل مفرط یا بیمارگونه زن برای آمیزش جنسی است. به طور معمول، زنان دچار این حالت، یک یا چند اختلال کارکرد جنسی (اغلب شامل اختلال ارگاسمی زنانه) داشتهاند. زن مبتلا، اغلب ترس شدیدی در مورد از دست دادن عشق داشته و میکوشد با انجام این اعمال، نیازهای وابستگی (و نه تکانههای جنسی) خود را ارضا کند.
همهگیر شدن بیماری وابستگی (اعتیاد) به سکس در یک جامعه، شرم و آزرم اجتماعی را خدشهدار نمود، و به از دست رفتن چارچوبهای اخلاقی – معنوی، رشد انحرافات و آسیبهای اجتماعی و ویران گشتن جایگاه الهی – انسانی سکس میانجامد. اپیدمی وابستگی (اعتیاد) به سکس، نه تنها بحرانهای فرهنگی – روانی – اجتماعی، بلکه بحرانهای اقتصادی را نیز پدید آورده و ساعات و دقایق فراوانی از «زمان کار و انرژی ملی» را هدر میدهد.
درمان وابستگی (اعتیاد) به سکس، مانند الگوی درمان وابستگی (اعتیاد) به مواد مخدر بر پایهی درمانهای روان شناختی و روان پزشکی چون روان درمانیهای متنوع و دارو درمانیهای مختلف انجام میشود.